تجدید نظر
همه ما یه سری کارها و رفتار هارو به عنوان عادت واصول تو زندگی انجام می دیم.این موضوع می تونه یه اخلاق کوچولو باشه تا یه اعتقاد ریشه ای. می تونه یه عادت باشه.مثلآ یکی عادت داره صبح زود از خواب بیدار بشه!یکی عادت داره فقط کفش اسپرت بپوشه بدون اینکه تا حالا کفش های دیگه رو امتحان کرده باشه.یکی جز اصولشه که به هیچ قیمتی دروغ نگه!یکی رو اعتقادات دینی خودش خیلی پافشاری داره وحاضر نیست حتی نظرات مخالف رو بشنوه!
شما تو این مقوله چطور آدمی هستید؟چقدر حاضرید از اعتقاد ها و عادت هاتون پا عقب بکشین یا اینکه توی اعتقادات دینی و مسائل اجتماعی و رفتار های شخصی و اینجور مسائل اساسی تجدید نظر کنید!؟میدونم که این تجدید نظر اصلآ کار ساده ای نیست و خیلی از ماها حاضر نیستیم وارد این مرحله بشیم حتی اگه ادعامون بشه موقع عمل باز مقاومت کردنامون به صورت نا محسوس شروع میشه.
شما چطورید تو اینجور مسائل و اعتقادتون چیه؟به نظرتون کار درستیه تجدید نظر یا بهتره روی اعتقادات و رفتارامون بایستیم؟چقدر موثره تصمیم گیری و یا تجدید نظر تو اینجور مسائل؟چه سوالاتی میشه بازم توی این مقوله مطرح کرد که تایین کننده باشه؟
پ.ن:دید من بیشتر از سمتی هست که یه نفر خودش خودشو به چالش بکشه و هر از چند گاهی خودشو مرور کنه!
......
پ.ن:
بنشین تا به تو گویم زینب...غم دل با تو بگویم زینب
بعد من قافله سالار تویی خواهر من...دختر حیدر کرار تویی خواهر من
خون ما جمله در این دشت روان خواهد شد...خولی و شمر به ما دشمن جان خواهد شد خواهر من
خواهرم اکبر و عباس و علی اصغر من...هدف نیزه و پیکان بلا خواهد شد خواهر من
جمله یاران حسین در سفر کرب و بلا...سر به کف جان به ره دین خدا خواهد شد خواهر من
خواهرم خون شهیدان به بیابان بلا...نهر جوشنده و پر شور خواهد شد خواهر من
...نمیدونم چرا هوای دلم عاشورایی شده!
"برای اینکه راه درست رو برم , لازم نیست ثابت کنم راه تو اشتباهه"