تلگرافی 4

-دارم یاد میگیرم تو روابطم 100% و 0% نباشم.ولی سخته واسه یه آدم احساسی!

-البته همیشه استثنا هست!

-خدا دوست داره تو دستشو بگیری نه همیشه خدا دستای تورو بگبره

-خدایا شکرت واسه هوای بهاریه زمستون امسال

-هنوزم ساعتمو دست راستم میبندم!

-هنوزم معتقدم"توبه گرگ مرگه!"پس اولین تحول آدم شدن باید باشه

-از مرد های زن باز متنفرم!یکی نیست بگه خودت دوست داری کسی با زنت بخوابه!

-هرچند بعضی وقت ها حاضرن زنشون بهشون خیانت کنه تا توجیح کنن کاره خودشون رو

-کم نیستن

-خدا هممون رو به راه راست هدایت کنه

-زبونمون مو در آورد بس این دعا رو کردیم!

-بیدلی در همه احوال خدا با او بود..او نمیدیدش و از دور خدایا میکرد!

-واسه دومین بار تو این هفته خواب دیدم مثل پرنده ها بالای سطح زمین دارم پرواز میکنم.چه حالی میکنن این پرنده ها!!!!!!!

-خدا یکی یار یکی عشق یکی دلدار یکی

-عشق که فقط خدا

-دلدارم که بماند

تلگرافی 3

-بعضی وقت ها شرایط ایجاب میکنه دپرس بشم ولی اصلآ استعداد ندارم در این زمینه!

-یکی بیاد این اطاق منو مرتب کنه!

-این روزا فقط ریمیکس مدرن میگوشم.جدیده.خونه رو هوا!

-عشقتو از خدا خواستگاری کن نه بنده خدا

-دزدی دزدیه.حالا چه از دولت چه از یه پولداره بیدرد و چه از هر کس دیگه!

-خدا چشم کسی رو نبنده!

-تاحالا دنگی با خدا طی کردید؟مثلآ 100% اون 0% شما،نه!!!!!!

-میگه مال حروم آی خوردن داره!خاک بر سرت!

-کاش اینقدر نسل ما ظاهر بین نبود!

-هدف وسیله رو توجیح نمیکنه،میکنه؟

-فکر میکنم از 30سال که بزنه بالا،آدما بیشتر شبیه به هم میشن!



تلگرافی 2

-دین احساس شادی میاره نه گناه.

-اگه حس کردید دین احساس گناه آورد اون یه دین تحریف شدست!توسط چه کسی و چرا خیلی فهمیدنش سخت نیست.

-اگه بهتون بگن دوستتون دارن ولی نمی دونن چقدر بفهم سر کاری

-بعضی ها میگن چرا به زندگی که خودم انتخابش نکردم باید تن بدم؟این مسخره ترین سوالی هست که تا حالا شنیدم.

-بهانه از این قشنگتر که خدا تورو انتخاب کرده.بندگی خدا کمه برات!نمی خوای باعث شادی و افتخار خدا بشی!اگه نه که بدون الآنم مرده ای نه زنده!

-خدا همه چیز بهت داده.اون تویی که داری بازیگوشی میکنی و تنبلی و بی ...کلآ بی....

-چرا اینقدر زود قاط میزنی هاااا!که چی؟

-چرا خیلی ها نمی تونن اونی باشن که می خوان باشن!من که یک لحظه هم نمیتونم طرز زندگیمو از طرز فکرم دور کنم!

-عاشقت می مونم قدر تورو می دونم.....امید میخونه به من چه!

 

تاریکی

تا حالا شده دچار نا امیدی مطلق بشید؟زمانی که دیگه هیچ آرزویی باقی نمونه.حتی یه ذره نور و انرژی نباشه که روح تاریک و ناتوانتون رو روشن کنه و یا یه تکونی بهتون بده!اونجاس که هیچ اتفاق تازه ای نمیفته.

اونجاس که دیگه تقلا کردن متوقف میشه.هیچ انرژی صرف تقلا کردن نمیشه.این موقع هست که اشتیاق به خدا بیشتر میشه،به یه نیروی فرا عادی.وقتی تقلا نباشه این اشتاق بیشتر و بیشتر میشه.

حالا واقعآ میخواید یه اتفاق صورت بگیره،یه تحول یه جهش!ولی خوب میدونید که از دستتون کاری بر نمیاد.اونجاس که در اون نهایت یه توفیق و برکتی هست که باید به دستش بیاری.

برای رسیدن به خدا باید اراده کرد،تمرین کرد،باید خودسازی کرد،باید خالص شد ولی همه اینها مارو به نیمه راه هم نمیرسونن.تنها نیرویی که میتونه مارو به خدا برسونه،چه در یک راه روشن چه در اوج تاریکی نیروی تسلیم شدن به خداست.تسلیم شدن با خودش برکت میاره.

پ.ن:واسه شروع اراده و واسه پیش رفتن تسلیم

پ.ن:توی روشنایی رسیدن به خدا ممکنه ولی توی اوج تاریکی و ناتوانی که تنها راه و پناهت میشه خدا، ممکنتره.

پ.ن:فکر نکنید منظورم اینکه از خدا تاریکی بخواید.راه خدا یه راه سخت و دشواره.هرچقدر هم که قوی باشی تا یه جایی میتونی پیش بری.وقتی خیلی هم پیش بری باز یه جایی است که از اراده تو خارجه.تاریکی میاد.مسئله تعییین کننده اینکه کی اونجا میتونه تسلیم مطلق بشه!

پ.ن:این تسلیم شدن واقعی به خدا اوج هنر یه بندست!

درد

مرد را دردی اگر باشد خوش است..درد بی دردی علاجش آتش است"مجذوب علیشاه"

از بچگی تا الان شاید صدها بار بیشتر این شعر رو با صدای استاد ناظری توی آلبوم آتش در نیستان شنیدم.خیلی راجبش فکر کردم.مرد را"دردی"اگر باشد خوش است،درد "بی دردی"علاجش آتش است.

شکی نیست که واسه اهل یقین درد از همه چیز بهتره.درد یه راه جدید هست واسه پناه بردن به خدا.هر درد میتونه یه بهونه جدید باشه واشه نزدیکتر شدن.

درد ها مثل سوال میمونن که آدم رو به چالش میکشن.که بری  دنبال جواب.که بگردی.جستجو کنی.خودتو،عالمو...

هرچی بیشتر میگردی نایافته های بیشتری واست آشکار میشه.بعضی سوال ها که سخت ترن تلاش بیشتری رو میخوان برای رسیدن به جواب ولی عوضش جوابشون میتونه به خیلی از سوال های دیگرتم جواب بده.پس ارزششو دارن.ارزش تلاش بیشتر،سختی کشیدن.

اگه دیدی خدای دردی رو بهت داده بدون به یادته.یه درو بروت باز کرده!

من فکر میکنم بزرگترین درد دنیا میتونه جواب همه سختی های ما رو بده.درده اینکه خدا ازت راضی باشه،یا یه چیزی تو این مایه ها!

پ.ن:توکل بر خدا

پ.ن:مطمئنم خدا سختگیر نیست.

پ.ن:خدا هوای دوست هاشو داره.حتی اگه در حد یه سلام و علیک باشه!

پ.ن:خدا محوری

پ.ن:حال میکنم صاف برم دره خونه خوده خوده خدا رو بزنم،به کسی چه!

پ.ن:بازم توکل